از نگاه نامزدها «فرهنگ و هنر» تزئینی است نه کاربردی!
در این مناظره ،هر کدام ظاهرا در توصیف فرهنگ ، زیبا گفتند و جدی و قاطع حوزه فرهنگ و هنر را ستودند. پورمحمدی گفت "باید معلوم شود فرهنگ برای امنیت است " و یا قالیباف گفت "فرهنگ باید از سیاست زدگی دور باشد " پزشکیان می گوید "باید ممیزی سلیقه ای نباشد" و قاضی زاده هاشمی معتقد است" باید جاده ابریشم فرهنگی راه بیاندازیم " و زاکانی هم معتقدبود " توسعه زیرساخت فرهنگی را باید جدی گرفت " اما سوال اساسی اینجاست، این افراد تا الان کجا بودند؟ آیا از سرزمین دیگری به ایران آمدند که نمیدانند سال هاست فرهنگ و هنر این سرزمین کهن از سوی خودی و غیر خودی ، داخلی و خارجی به عمد و غیر عمد درحال نابودی و فراموشی است ؟ صدها هنرمند اصیل ایرانی گوشه نشین شده اند و مورد حمایت و توجه قرار نمیگیرند ، سرنوشت و هویت فرهنگی اجتماعی آنان و حتی ارتزاق زندگی روزمره آنان دچار مشکل جدی شده و اصلا چیزی به عنوان فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی که برای شکوفایی آن زحمات زیادی کشیده شده در حال تبدیل شدن به یک رویا و افسانه است؟ هر روز شاهد افول و کاهش قدرت فرهنگ و هنر پر افتخار این سرزمین هستیم ؟ هر کدام از این نامزدها حداقل بیش از بیست سال است در سکوهای مهم دولتی نقش آفرینی کردند چرا تا کنون دم نزدند و حرکتی ایجاد نکردند تا امروزه شاهد تغییر ذائقه فرهنگی جامعه و حتی درون خانواده خود نباشند.
نامزدها در مناظره فرهنگی ازجملات کلیشه ای ، تکراری والبته مهندسی شده توسط مشاورین خود گفتند که اگر کاغذ را از انها میگرفتید نمیدانستند دیگر چه بگویند! معلوم بود که ذهن شان فرهنگی نیست و اصلا اطلاعات دقیقی از وضعیت فرهنگی هنری درجهان امروز، چه ایران وچه سایر کشورها، ندارند. پور محمدی حتی توجه نکرد که" شاه حسینی " به عنوان رییس فرهنگستان هنر، سوال اش درباره" حقوق معنوی مخاطب " بود نه حقوق مالکیت هنری ! و یا قالیباف از افزایش صندلی ها و سالن های سینما در دوران خود سخن گفت در صورتیکه الان تعداد سالن مهم نیست بلکه تعداد تولید فیلم و سریال مهم است و یا پزشکیان از میان فیلمسازان و هنرمندان فقط از فرهادیی نام برد که الان هر کودک و بزرگسالی نام فرهادی ورد زبانش است و یا جلیلی همچنان از فیلم های "آرگو "و" ۳۰۰ "و یا" یوسف پیامبر" گفت که بحث های گذشته است و تماشاگر ، سینماگر و تحلیلگر از ان عبور کرده است.قاضی زاه هاشمی از پلتفرم هایی نام برد که در تولید محتوای فرهنگ و هنر نقشی ندارند در صورتیکه در ایران بیش از چهارصد پلتفرم و در جهان خارج ،هزاران پلتفرم وجود دارند که تولید فیلم هایشان به راحتی در دسترس است و ذهن کودک و جوان ایرانی شب و روز با ان در ارتباط است و یا زاکانی بجز فیلم بی بدن که ساخته خودش بود فیلم دیگری را نتوانست نام ببرد . اگر از حوزه کتاب هم حرف میزنند واقع بینانه نیست . شاید خبر ندارند تیراژ کتاب به ۲۰۰ تا ۳۰۰ نسخه رسیده است . لااقل به چند شاعر و نویسنده معاصر اشاره میکردند ، کلام خود را با شعری آغاز میکردند. واقعیت ها را بیشتر می شکافتند . معضلات و مشکلات عدیده ای که سد راه این عرصه قرار گرفته می شکافتند .هیچ کدوم از نامزدها برنامه مدون و منظمی برای آینده حوزه فرهنگ و هنر نداشتند در صورتیکه نیاز های امروز اهالی فرهنگ و هنر که قطعا بیش از نود درصدشان دلسوز این مرز و بوم هستند و عاشق و علاقمند تولید فرهنگ و هنر با هویت ایرانی هستند اما واقعیت این است که نمیدانند چه بکنند به بن بست رسیده اند چون نمیدانند متولیان چه میخواهند . چه میگویند . در همین صدا و سیما اتوبوس اتوبوس هنرمند و مسئول خلاق را کنار گذاشتند تا نو اوری ایجاد کنند اما نمیدانند فرهنگ و هنر اتوبوسی خلق نمیشود و حال به بن بست خورده اند ،لااقل آقای جلیلی از عملکرد بد تیم نزدیکش در صداوسیما گلایه میکرد. اهل فرهنگ و هنر در مناظره دیشب انتظار داشتند نامزدهای ریاست جمهوری درک درست تر و واقع بینانه تری از فرهنگ و هنر میداشتند، درباره معضلات موسیقی حرف میزدند ، از خواننده های موسیقی نام میبردند، درباره نویسندگان و شعرای نسل گذشته و امروزحرف میزدنند ،از گالری رفتن هاشان می گفتند،از فیلم های جدیدی که دیدند حرف میزدند، متاسفانه حتی هنرمندان نیروهای انقلابی و معتقد به اهداف دینی هم گله مند هستند و معتقدند اکثر مسئولین توهمی حرف میزنند و انتظارهای واهی از فرهنگ و هنر دارند(نمونه اش حرفهای تلخ ابوالقاسم طالبی که خودی اکثریت این جمع محسوب می شود. مگر انکه مقام معظم رهبری استثنا با رودرو قرار گرفتن و ارایه نظرات کارشناسی به اهل فرهنگ و هنر آرامش بدهند مقام مسئول دیگری، فعلا در این میدان، با قدرت وجود ندارد .
حال که گذشت و از این جمع بالاخره یک نفر رییس جمهور خواهد شد اما امیدواریم عرصه را با تنگ نظری های خود تنگ نکنند، گفتگو کنند، اعتقادات خود را در عرصه فرهنگ و هنر واضح و شفاف بیان کنند، تغییرات و تنوع هنر را پذیرا باشند، برای یکبار هم شده تکلیف خود را با کسانی که فکر میکنند اعتقادات ایدیولوژیک شان با دنیای مدرن امروز عناد و سرجنگ دارد مشخص کنند، به انها بفمانندکه خیال نکنند دنیای هنر برای نابودی اعتقادات آنان آمده است! بلکه هنر مدرن, تریبون و منبر دیگری است برای بیان اهداف و اعتقادات این مردم , امابا راه کارها وشیوه و ابزارهای خاص خود. بهتر آن است بجای لجبازی و عناد با این رسانه های مدرن، بنا را بر تعامل ،دوستی و وحدت بگذارند تا هم مردم لذت و آرامش داشته باشند هم عملکردها در تاریخ فرهنگ و هنر این مرز و بوم برای ثبت و قضاوت تاریخ باقی بماند.
۵۷۵۷