حالا وقتش است؛ عفو عمومی، آزاد سازی اینترنت، آزاد کردن محدویتهای اجتماعی!

راستی تا کی باید از این دو گروه ترسید و ساکت بود؟ این جنگ نشان داد که همه، بخصوص مردم تهران در خط مقدم جبهه هستند. در تمام ۸ سال جنگ ایران و عراق آسیبی به خانه ما وارد نیامد. ولی در این ۱۲ روز، شیرینی فروشی محله ما ویران شد و در اثر موج انفجار کلی سنگ در حیاط خانه ما ریخت. پس من دانشگاهی، صرفنظر از اینکه تخصصم چیست، حق دارم در مورد موضوع مهمی که جان من، خانوادهام و کشورم را تهدید میکند، نظر بدهم.
بیایید از خشک شدن درختان چیتگر شروع کنیم. چرا درختان چیتگر خشک شدند؟ پاسخ: ۱) چون این درختان مناسب زیست بوم منطقه نبودند؛ ۲) چون اقلیم تغییر کرده است و ۳)، چون آنها تحت تنش شدید – بخصوص تنش آبی – بودند. وقتی موجودی در تنش باشد برای حمله آفات آماده میشود. فروریختگی و خشک شدن یک جنگل در اثر آفت، نتیجه سالها تنش و ضعف تک تک درختان آن جامعه جنگلی است.
یک خانواده، یک شرکت، یک مدرسه، یک محله، یک شهر و یک کشور از جمع انسانها تشکیل شده است. عملکرد درست هر کدام از این جمعها به حال خوب افرادشان، محیط پیرامونشان، روابط سالمشان و تامین نیازهایشان بستگی دارد. اگر تجاوز و جاسوسی را برابر آفت خارجی فرض کنیم، این آفت زمانی حمله میکند که عوامل حفظ عملکردی جمع مختل شود.
در همین دو-سه سال اخیر خیلی از متخصصان گوشزد کرده بودند که ما بزودی مورد حمله قرار میگیریم، چه حمله از طرف دشمن – یا همان آفت خارجی – وچه فروپاشی درونی به دلیل شرایط بسیار بد اقتصادی و اجتماعی. آفت خارجی همیشه هست و منتظر فرصت است. هنر سیاستمدار بالا بردن توان بازدارندگی و یا مقاومت سامانههای پایداری یک سرزمین در جهان پر تنش است.
برخی متخصصان گیاهپزشکی راه مقاومت در مقابل آفت را فقط سم پاشی میدانند. سم پاشی زمانی موثر است که عوامل تنشی دیگر حذف شوند، در غیر اینصورت سم پاشی به درختان تشنه باعث مقاومتر شدن آفت شده و در نتیجه باعث آلوده کردن هوا، خاک و مردمان آن منطقه میشود. سیاستگذار در ایران عادت کرده که همیشه برای حل مشکلات از سم پاشی استفاده کند. سم پاشی افراطی باعث حذف حشرات، قارچها و میکروارکانیسمهای مفید هم میشود و ضمن مسموعیت، راه را برای هجوم بیشتر آفات هموار میکند. دلیل نفوذ بیش از حد دشمن در ساختارها، نتیجه حذف سیستماتیک انسانهای مفید و متخصص با ابزار گزینش، رد صلاحیت و غیر خودی دانستن – همان سمپاشی افراطی – بوده و هست.
راه حل چیست؟
تا اینجا جنگ 12 روزه خسارات سنگین جانی و مالی به ما زد. من کاری به موازنه جنگی ندارم و توان تحلیل پیچیده منافع و ضررهای تاریخی آن را ندارم. ولی تا اینجای کار دردم می گیرد که متجاوزی سنگدل جان نزدیک ۱۰۰۰ نفر از هموطنانمان را گرفت و برای مدتی بخش مهمی از اقتصاد کشور را معلق کرد؛ میلیاردها دلار به ما خسارت زد که به راحتی جبران نخواهد شد.
سیاستگذار مسئول باید کاری کند تا این تجاوز تحت هیچ شرایطی تکرار نشود و از فرصت آتش بس برای جلوگیری از تجاوز مجدد استفاده کرده و سیستم ایمنی کشور را در مقابل تجاوز بالا ببرد. افزایش سیستم ایمنی کشور، یعنی همراه کردن همه مردم و تقویت روحیه آنها. اتحاد و همدلی که در جنگ ۱۲ روزه اتفاق افتاد فقط در صورتی تقویت و حفظ میشود که نظر اکثریت مردم در مورد موضوعات مهمی چون حقوق هستهای لحاظ شود. سیاستگذار باید بپذیرد که ملت ایران فقط آن حدود ۲۰ درصدی که به جلیلی رای دادند نیستند و حفظ حقوق آنها فقط در غنی سازی خلاصه نمیشود. آن حدود ۳۰ درصدی که به پزشکیان رای دادند و آن بیش از ۵۰ درصدی که در انتخابات شرکت نکردند هم حق انتخاب و مشارکت در حل مسائل را دارند.
وقتی بمبها وموشکهای متجاوز آمد، حتی جان کسانی که در زندان هم بودند را گرفت، خانه و کاشانه بیحجاب و منتقد را هم ویران کرد. پس نمیتوان راه و روش و خواست ۲۰ درصد را به بقیه جامعه تحمیل کرد و بقیه مردم را هم خط متجاوز و دشمن بدانید.
نتیجه آنکه اگر همین امروز با عفو عمومی، آزاد سازی اینترنت، آزاد کردن محدویتهای اجتماعی و همچنین استفاده از دیگر متخصصان – که سالهاست با نگاه حذفی از اداره امور کنار گذاشته شدهاند – اقدام کنید و نظر آنها را در مورد مسائل مهم جویا شوید، شما به تقویت سیستم ایمنی کشور کمک میکنید و آفت بد فطرت براحتی نمیتواند فکر تجاوز به ایران عزیز ما را به خود راه دهد. اما اگر باز هم خواستید با سم پاشی و یا فقیرتر کردن کشور و تحت تنش قرار دادن مردمانش جلوی متجاوز و یا فروپاشی را بگیرید، علم میگوید راهتان خطاست.
*استاد دانشگاه
۴۷۴۷