خش خش برگ ها روی نت های پاییزی/ اثر مشهور حجت اشرف زاده که پاییز را برای بسیاری دوستداشتنیتر کرد

به گزارش خبرآنلاین، قطعه «پاییز» از آلبوم «ماه و ماهی»، حاصل همکاری هنرمندان خراسانی است که از زمان انتشار تا امروز، مخاطبان زیادی را با خود همراه کرده است.
روزنامه خراسان در مطلبی نوشت: آرش و امیر بیات، آهنگسازان این اثر، تاکنون آثار متعددی خلق کردهاند و در معرفی خوانندگان جوان به دنیای موسیقی نقش مؤثری داشتهاند. در آستانه پاییز، بار دیگر بسیاری از ما به شنیدن این قطعه روی میآوریم. به همین مناسبت، گفتوگویی با این دو هنرمند داشتهایم که بخشهایی از آن را میخوانید.
لطفاً برای شروع گفتوگو مختصری درباره این که چگونه وارد فضای آهنگسازی شدید برایمان بگویید
آرش بیات: ماجرای ورود من و برادرم امیر به دنیای آهنگسازی بهگونهای نبود که بتوان گفت ابتدا امیر شروع کرد یا من. اختلاف سنیمان حدود یک سال و هشت، نه ماه است و درواقع از همان ابتدا هر دو علاقهمند به موسیقی بودیم در همان دوران کودکی بهصورت جدیتر با موسیقی درگیر شدیم. امیر یک روز، کیبورد کوچک دوستش را به خانه آورد. همان روز من با آن کیبورد کوچک که حتی انگشتم بهسختی بین کلاویههایش جا میشد، شروع به آزمونوخطا کردم.از همان لحظه اول، علاقهام به ساختن موسیقی شکل گرفت. اگر بخواهیم بر اساس این خاطره صحبت کنیم، شاید من زودتر از امیر شروع کردم، اما درواقع هر دو بهصورت همزمان و با مشورت و همراهی هم به سمت آهنگسازی کشیده شدیم.
برایمان بگویید که قطعه پاییز که شعر آن حاصل ذوق علیرضا بدیع است و توسط حجت اشرف زاده اجراشده چطور ساخته شد؟
حجت از سالیان دور با علیرضا، دوستی دیرینه داشت و شعر پاییز را از علیرضا گرفت و در اختیار ما گذاشتند این اولین قطعه آلبوم ماه و ماهی بود، قطعه پاییز را بیش از ۴ بار تنظیم کردم و هر بار به این دلیل که حس و حال پاییز را منتقل نمیکرد دوباره تنظیم را انجام میدادم. قسمتی از قطعه را بارها تنظیم کردم اما نشد که نشد تا این که روز ضبط به استودیو رفتیم. تا لحظه ضبط اثر در استودیو همچنان من و امیر درحال تغییر فضاسازی ملودیها بودیم. وقتی حجت اشرف زاده به استودیو رسید و باهم در حال صحبت بودیم به همراه امیر به نتیجه نهایی و دلچسبی رسیدیم و این قطعه ساخته شد.
قطعاً در این مسیر به چالشهایی هم برخورد کردهاید. بهصورت مختصر به یکی از آنها اشارهکنید
چالشی که در دنیای امروز موسیقی همهگیر شده این است که زمان معرفی آثار، در کنسرتها و پخش از رسانههای رسمی معمولاً نام شاعر و آهنگساز و تنظیمکننده ذکر نمیشود نمونه بارز آن پخش آثارما توسط صداوسیماست که این آثار بارها بدون اینکه نامی از شاعر و آهنگساز در زمان پخش اثر برده شود پخششده. همکاران ما بارها از این موضوع اظهار نارضایتی کردهاند ولی این مشکل همچنان باقی است.
سؤالی که پس از شنیدن آثار شما در ذهن بسیاری از مخاطبان شکل میگیرد این است که شما و برادرتان آرش چطور در فضاسازیهای هر قطعه قادرید به این میزان از هماهنگی در ساخت برسید؟
در بعضی از آثار مثل آلبوم ماه و ماهی، قطعه «وصف تو» در آلبوم «حال نامعلوم» مصطفی راغب من و آراش همکاریهایی را باهم داشتیم؛ اما هرکدام ذائقههای خاص خود راداریم که در یک راستا قرار میگیرد. به نظر من در بسیاری از موارد همکاری آهنگ سازها در یک اثر میتواند آن اثر را شنیدنیتر کند البته اگر به شناخت عمیق از سلیقه هم رسیده باشند. امروز متأسفانه تب ساخت موسیقی در مدتزمان کم در حد یک یا دو ساعت، کیفیت کارها را پایین آورده و بسیاری از آثار شبیه به هم شدهاند. این همکاریهای مشترک برای تنوعبخشی به فضای کار مؤثر است. ما در برخی موارد برای ساخت یک قطعه یک ماه و نیم تا دو ماه همفکری میکنیم و بارها و بارها بعضی قسمتها را تغییر میدهیم گاهی روند تولید از نگاه برخی از همکارانمان بیشازاندازه طولانی میشود اما به نظر ما برای ساخت یک قطعه نباید عجله کرد. صبور بودن در این مسیر باعث شده تا امروز در کنار هم همراهی و همکاریهای دلنشینی را تجربه کنیم.
شما قطعه «وصف تو» را نیز برای مصطفی راغب ساختهاید درباره چگونگی شکلگیری این اثر هم توضیح دهید
این قطعه هم حاصل همکاری من و آرش باهمدیگر است. ماجرای ساخت این قطعه به حدود سال ۱۳۹۵ برمیگردد زمانی که هنوز مصطفی راغب در یزد زندگی میکرد. من با مصطفی گفتوگوهایی داشتم و بهجرئت مطمئن بودم این خواننده خوشذوق و بااخلاق، آینده بسیار درخشانی دارد. درنهایت، همان سال به مشهد آمد و با تسلط بالا در به اجرای اثر پرداخت. راغب ذهن خلاقی دارد وهمان زمان برای هر بیت شعر نوع خوانش های متفاوتی را پیشنهاد میداد. درنهایت قطعه وصف تو به همراه آلبوم «حال نامعلوم» در اردیبهشت ۱۴۰۱ منتشر شد.
با وجود کارنامه کاری موفقتان تا امروز به مهاجرت به پایتخت فکر نکردهاید؟ دلیل این که در خراسان ماندهاید چیست؟
خراسان در زمینه شعر و موسیقی استعدادهای فراوانی داشته و دارد. واقعیت این است که نمیشود از این فضا بهسادگی دل کند و به پایتخت رفت. خیلی از دوستان ما برای ادامه فعالیت حرفهای به تهران رفتهاند که البته تصمیمشان بهشدت قابلاحترام است اما ما به این نتیجه رسیدهایم که باید در همین خراسان ماند و صدای موسیقی و شعر و خوانندگان خراسانی را از همینجا به گوش سراسر کشور رساند.
و سخن پایانیتان خطاب به علاقهمندانی که بهتازگی وارد این حوزه شدهاند چیست؟
جمله پایانی من این است: تو فقط کارکن، در این مسیر بعضی وقتها بهجای تشویق حرفهای ناامیدکننده زیادی میشنوی، اما فقط باید ادامه داد و ادامه داد و درنهایت این تویی که موفق میشوی و حرفهای ناامیدکننده به فراموشی سپرده میشود.
2323



