فرهنگی و هنری

عبرت‌های نخل طلا!!

به‌عنوان یک ایرانی نمی‌توانم برای بزرگ‌ترین جایزه سینمایی از معتبرترین جشنواره سینمایی جهان که صدها شبکه اطلاع‌رسانی آن را رصد می‌کنند ـ با آنکه فیلم «یک تصادف ساده» را ندیدم و شاید تشخیصم این باشد که لایق این جایزه نبود و فعلا هم با اندیشه و عملکرد کارگردانش زاویه دارم – خشنود نباشم و به او و اهالی سینمای ایران برای به‌دست آوردن بزرگ‌ترین جایزه جهانی که نشانگر قدرت و توانایی سینماگر ایرانی است تبریک نگویم! او که دورانی یک فیلمساز خوب بود که با فیلم‌های شریف و زیبایی همچون «بادکنک سفید» م‌یدرخشید چرا ناگهان سر از زندان بی‌سرانجام و فیلم‌های پنهانی و به‌اصطلاح غیرقانونی و مخفیانه درآورد و در جشنواره‌های خارجی در جایگاه اپوزیسیون قرار گرفت؟
به حرف‌های او در گفتگو با روزنامه اعتماد در سال ۸۸ توجه کنید:«من فیملساز هستم. اگر از در مرا راه ندهند از پنجره وارد می‌شوم. ترجیح می‌دهم فیلم‌هایم را در ایران بسازم. حتی در برابر پیشنهادهای بزرگ و وسوسه‌کننده. اگر در خارج از ایران نیز کار کنم آنجا ماندگار نیستم. اولویت من ساخت فیلم و نمایش آن در ایران است. آرزو و هدف نهایی من همین بوده و هست.»
اصلا فرض را بر این بگذارید که این جایزه، یک جایزه سیاسی است که به‌خاطر اعتراض به روش حکمرانی به او اهدا شد اما به این حرف‌های پناهی پس از دریافت جایزه کن توجه کنید: «امیدوارم به جایی برسیم که دیگر کسی به ما نگوید چه بپوش چه نپوش، چه بکن، چه نکن و درباره سینما که عشق ماست کسی به ما نگوید چه بساز، چه نساز » این خواسته یک خواسته غیرمنطقی و غیر عقلانی نیست، بلکه فعلا با سیاست‌های داخلی تنظیم نیست چه بسا روزی برسد نگرش‌ها و روش‌های حکمرانی تغییر کند و اگر هم تغییر نکند حق هر ایرانی است که نگاه انتقادی به برخی نظریه‌های حاکمیتی داشته باشد ضمن آنکه او در اغلب فیلم‌هایش به مسائل اجتماعی، نابرابری‌ها و محدودیت‌های فردی و اجتماعی می‌پردازد که این نوع مضامین در بسیاری از آثار سینمای ایران وجود دارد. ضمن آنکه مطلع باشید پناهی با دریافت جایزه خرس طلایی برلین، نخل طلای کن و شیر طلایی ونیزو…، به یکی از معدود فیلمسازانی تبدیل شد که موفق به کسب سه‌گانه معتبر سینمایی شده‌اند؛ افتخاری که معدود فیلمسازان جهانی آن‌را به‌دست آوردند. بنابر این به‌سادگی نباید از قابلیت‌های حرفه‌ای و خلاقیت‌های او در تولید آثار سینمایی که متخصصین جهانی را جذب کرده گذشت.
«یک تصادف ساده» در داخل ایران، بدون دریافت مجوز رسمی و با نافرمانی در برابر سیاست حجاب جمهوری اسلامی بدون پوشش بازیگران ساخته شد اما داستان و مضمونش تا آنجا که شنیده‌ایم و خوانده‌ایم که یک نقد اجتماعی، سیاسی مثل خیلی از فیلم‌های اجتماعی داخل ایران است. بنابراین زمان آن نرسیده که نقطه‌ضعف‌های خود را مورد بازبینی قرار داده و با اصلاح آن از جدایی هنرمندان از حاکمیت جلوگیری کرده و فضای جامعه را از این چند قطبی و بلبشو نجات دهیم.
به نظر می‌رسد برخی کارگزاران سینمای ایران با برخی رفتارهای نادرست فقط برای مدیریت سینما و کشور بی‌آبرویی به ارمغان می‌آورند.
معضل امروز این است که حاکمیت از هنرمندان و سینماگرانش فاصله گرفته و همین امر باعث شده است مدیریت این بحران به‌دست دیگران بیفتد. سیاست معقول آن است بازی‌های سیاسی و خصمانه نااهلان خارجی را از صحبت‌های ساده و دلسوزانه و گاه معترضانه فیلمساز ایرانی جدا کرد و قدر تحمل نارضایتی‌ها را داشت، حتما فبلمساز ایرانی بدون غرض می‌خواهد فقط فیلمش را بسازد.

۵۷۵۷

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا