پزشکی

چرا برخی افراد وقتی چشم‌های خود را می‌بندند، هیچ چیزی نمی‌بینند؟

چرا برخی افراد وقتی چشم‌های خود را می‌بندند، هیچ چیزی نمی‌بینند؟

زومیت نوشت: افرادی که دچار پدیده عصبی آفانتازیا هستند، نمی‌توانند تصاویر را در ذهن خود تجسم کنند. اما این وضعیت نوعی اختلال روانی محسوب نمی‌شود.

هنگام خواندن این مطلب نگاهی سریع به اطراف خود بیندازید و جسمی را انتخاب کنید که توجه شما را جلب می‌کند. خوب به آن نگاه کنید. مدتی به آن خیره شوید. اکنون چشمان خود را ببندید. آیا هنوز آن را می‌بینید؟ آیا می‌توانید آن جسم را در ذهن خود تجسم کنید؟ چطور به‌نظر می‌رسد؟ آیا هنوز به اندازه جسم واقعی واضح است؟ آیا رنگ‌ها، خطوط و شکل و بافت‌ آن را می‌بینید یا به شکل مبهم و نامشخص به‌نظر می‌رسد؟

همان‌طور که شیء موردنظر را در ذهن خود تجسم می‌کنید، ببینید که تا چه مدت می‌توانید تصویر آن را در ذهن خود حفظ کنید. جسم مذکور چگونه در طول زمان تغییر می‌کند؟ آیا به تدریج محو می‌شود؟

حالا شیء تصادفی یا صحنه‌ای از دوران کودکی خود را تجسم کنید و همین سوال‌ها را از خودتان بپرسید. با چه وضوحی می‌توانید آن را در ذهن خود ببینید؟

برخی افراد نمی‌توانند چیزی ببینند. چشم ذهن آن‌ها خالی است. آن‌ها پدیده عصبی به نام آفانتازیا را تجربه می‌کنند.

آفانتازیا وضعیتی است که در آن فرد نمی‌تواند تصاویر ذهنی را تجسم کند. به‌عبارت‌دیگر، وقتی این افراد سعی می‌کنند، چیزی را تصور کنند یا درمورد آن فکر کنند، نمی‌توانند تصویر ذهنی درونی ایجاد کنند. به این دلیل، افرادی که دچار آفانتازیا هستند، ممکن است در یادآوری تجربیات گذشته و جزئیات بصری مرتبط با خاطرات خود مشکل داشته باشند.

افراد مبتلا به آفانتازیا، همچنین معمولا در انجام کارهایی که مستلزم تجسم یا تصویرسازی اشیاء فیزیکی و نحوه حرکت و چرخش آن‌ها در فضا است، مشکل دارند. این امر ممکن است بر استدلال فضایی نیز آن‌ها تاثیر بگذارد. البته مطالعه‌ای که اخیرا منتشر شد، نشان داد درحالی‌که افراد دچار آفانتازیا در به خاطرسپردن و به یادآوردن اشیاء مشکل دارند، حافظه فضایی آن‌ها تحت‌تاثیر این وضعیت قرار نمی‌گیرد.

اگرچه باید بدانید آفانتازیا به‌عنوان نوعی اختلال عصبی یا اختلال عصبی‌روانی دسته‌بندی نمی‌شود. به‌طورکلی، این وضعیت زندگی روزمره را مختل نمی‌کند. اگرچه برای برخی از کسانی که دچار آفانتازیا هستند، این وضعیت می‌تواند موجب ناامیدی شود و توانایی آن‌ها برای انجام درست یا یادآوری برخی مسائل را محدود کند.

به طور کامل مشخص نیست چه نسبتی از جمعیت دچار آفانتازیا هستند، اما به گزارش فوربس، برآوردهای کنونی حاکی از آن است که حدود ۴ درصد از جمعیت آن را تجربه می‌کنند.

فرد مبتلا به آفانتازیا چه چیزی تجربه می‌کند؟

درحالی‌که تجربه‌ی هر فرد منحصربه‌فرد است، برجسته‌ترین ویژگی آفانتازیا ناتوانی در دیدن یا تصور کردن چیزی در ذهن است. این افراد حتی وقتی تلاش می‌کنند یک صحنه یا شیء بصری را به خاطر بیاورند، موفق نمی‌شوند. جدا از مساله‌ی به خاطر آوردن، آن‌ها همچنین فاقد توانایی ایجاد تصاویر ذهنی هستند یا برای انجام این کار مشکل دارند.

برای مثال، فرد مبتلا به آفانتازیا ممکن است نتواند چیزی را که در یک فیلم دیده است، تجسم کند یا به خاطر بیاورد. این فرد ممکن است نتواند براساس توصیفی که در کتابی می‌خواند یا در داستانی می‌شنود، تصویر ذهنی ایجاد کند. همچنین یادآوری رویدادهایی که در گذشته برای آن‌ها اتفاق افتاده است، می‌تواند دشوار باشد. به خاطر سپردن چهره‌ها نیز برای این افراد سخت یا غیرممکن است.

چه چیزی موجب آفانتازیا می‌شود؟

به طور کامل مشخص نشده است که علت آفانتازیا چیست و چرا برخی افراد نمی‌توانند تصاویر را در ذهن خود تجسم کنند.

شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد آفانتازیا نتیجه‌ی تغییر فعالیت در بخش‌های مختلف مغز است که تصاویر بصری و تجسم را ایجاد و پردازش می‌کنند.

شبکه پراکنده‌ای از مناطق مغزی مختلف ازجمله بخش‌هایی از قشر بینایی، لوب گیجگاهی و لوب آهیانه‌ای در ایجاد و پردازش تصاویر بصری نقش دارند. این مناطق در پردازش و تلفیق اطلاعات بصری نقش دارند و تصور می‌شود که در ایجاد تصاویر ذهنی نقشی کلیدی داشته باشند. ممکن است تغییرات ساختاری و عملکردی در شبکه‌های خاصی از نورون‌ها و سایر سلول‌های عصبی در این مناطق موجب شود عملکرد آن‌ها نسبت‌به افرادی که می‌توانند تصاویر ذهنی تولید کنند، متفاوت باشد.

مغز ازطریق حواس پنجگانه خود اطلاعات دنیای بیرون را دریافت می‌کند. مغز اطلاعات مناطق مختلف خود را با هم تلفیق می‌کند و با ترکیب اطلاعات حاصل از ورودی‌های حسی مختلف مدلی درونی از محیط فیزیکی ایجاد کند. درواقع، هیچ‌یک از ما هرگز به‌طور مستقیم ندیده‌ایم که جهان فیزیکی اطراف ما چگونه است. ما فقط می‌توانیم از روی مدل درونی که مغز و ذهنمان ایجاد می‌کند، تفسیر کنیم که دنیای پیرامون ما چگونه می‌تواند باشد.

در افرادی که به آفانتازیا مبتلا هستند، نحوه ارتباط شبکه‌های نورون‌ها و سایر سلول‌های عصبی به گونه‌ای است که تصور یا دیدن تصاویر بصری درونی را برای آن‌ها دشوار می‌کند.

در مطالعه‌ای، پژوهشگران امواج مغزی یک فرد دچار آفانتازیا را با استفاده از الکتروانسفالوگرافی (EEG) اندازه‌گیری کردند. الکتروانسفالوگرافی یا نوار مغزی فرد مورد مطالعه در مجموعه‌ای از آزمون‌های عصبی روانی به‌جز تجسم بصری در محدوده طبیعی قرار داشت.

وقتی از شرکت‌کننده خواسته شد تا چیزهایی را در ذهنش تصور کند و ببیند، بخش‌هایی از مغز که که به‌طور معمول در ایجاد تجربه نقش دارند، فعالیت کمتری نشان دادند، درحالی‌که بخش‌های دیگر مغز او فعال بودند. فعالیت مغز او به جای مناطق پیشانی در مناطق گیجگاهی شروع شد و در قشر بصری یا نواحی آهیانه‌ای فعالیتی دیده نمی‌شد.

هنوز دراین‌باره بحث وجود دارد که کدام تغییرات عملکردی مغز موجب آفانتازیا می‌شود و پژوهشگران زیادی در تلاش برای ترکیب داده‌های موجود به‌منظور دستیابی به درکی جامع و منسجم از این موضوع هستند که چگونه تغییرات نوروبیولوژیکی به اثرات شناختی مشاهده‌شده و اندازه‌گیری‌شده در افراد مبتلا به آفانتازیا منجر می‌شود.

شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد آفانتازیا توارثی است، اما میزان ارثی بودن و ژنتیک زیربنای آن مشخص نیست و پژوهشگران درحال کار روی این موضوعات هستند.

درحالی‌که آفانتازیا ممکن است دارای مولفه ژنتیکی باشد، سازوکارهای زیستی و سلولی که واریانت‌های ژنتیکی احتمالی را با فرایندهای فیزیولوژیکی مرتبط می‌کنند که ازنظر عملکردی و شناختی به شکل آفانتازیا ظاهر می‌شود، هنوز شناسایی نشده است.

درنهایت، مجدد یادآوری می‌کنیم که آفانتازیا نوعی اختلال روانی نیست. درحالی‌که این وضعیت تحت شرایط خاص و در رابطه با برخی وظایف می‌تواند نومیدکننده و محدودکننده باشد، معیارهای اختلال روانی یعنی یعنی «ایجاد اختلال در زندگی روزمره، نقض هنجارهای اجتماعی و رفتار نامناسب و ایجاد استرس در شخص» را ندارد. آخرین معیار «نادر بودن ازنظر آماری» است که آفانتازیا آن را برآورده می‌کند. اما این معیار به‌تنهایی برای طبقه‌بندی بالینی کافی نیست.

بااین‌حال، این امکان وجود دارد که در ترکیب با سایر عوامل زندگی یا نشانه‌های بالینی، فردی که دچار آفانتازیا است به درمان یا مداخله بالینی نیاز داشته باشد، اما آفانتازیا به‌خودی‌خود نوعی اختلال بالینی محسوب نمی‌شود. اگرچه این پدیده پنجره جذابی رو به نحوه عملکرد مغز و تنوع در عملکرد مغز می‌گشاید.

۲۲۷۲۲۷

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا