جهان

کسی که از مهار ایران استقبال می‌کند نمی‌تواند نقش میانجی یا واسطه را اجرا کند / ترکیه برای صرف نظر از گاز و بازار ایران به آمریکا امتیاز نمی‌دهد

زهره نوروزپور: پس از سکوت درازمدت در وزارت امور خارجه روز یکشنبه ۹ آذر ماه ۱۴۰۴ هاکان فیدان وزیر خارجه ترکیه به تهران امد. فیدان تنها میهمان ساختمان وزارت خارجه نبود در همان حوالی ظهر معاون وزیر خارجه عربستان نیز به دیدار و مذاکره با عراقچی نشست.

این ملاقات‌ها در تهران در حالی صورت گرفت که عراقچی روز جمعه در پاریس با همتای فرانسوی خود گفتگو کرد و گمانه زنی هایی مربوط به واسطه گری عربستان میان ایران و آمریکا نیز مطرح بود که طرف ایران این اخبار را رد کرد و گفت ما به عربستان اطمینان داریم.

همزمانی سفر فیدان با نماینده عربستان به این بحث ها بیشتر دامن زد که دو کشوری که رابطه خوبی با آمریکا دارند به یکباره به تهران می‌آیند.

با جعفر حق‌پناه، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل ترکیه، درباره سفر وزیر خارجه ترکیه به تهران پرسیدیم؛ او معتقد است که عربستان و ترکیه در سطح یک پیام رسان هستند نه یک میانجی و آن هم برای بالابردن پرستیژ بین المللی خودشان است. در این مصاحبه همین طور درباره مراودات تجاری ایران و ترکیه پرسیدیم که در ادامه مشروح این گفتگو را می خوانید:

ترکیه از بازار ۸۵ میلیونی ایران صرف نظر نخواهد کرد

*** روابط ایران و ترکیه در دوران تحریم و نیاز ایران به ترکیه به عنوان منبع درآمد ارزی به دلیل صادرات گاز را در شرایط فعلی کشور چه طور ارزیابی می کنید؟

کلا روابط ایران و ترکیه همواره چه قبل، چه پس از انقلاب به گونه ای ممتاز و متمایز از سایر کشورها، دو سطح دوجانبه و منطقه‌ای را با وجود همه تعارض‌ها و رقابت‌ها و در عین حال پیوستگی‌ها توانسته است پیش ببرد و این آمیزه رقابت همکاری در قالب نقش افرینی دو قدرت منطقه‌ای تثبیت شده است.

در همه این سالها هرچقدر جلوتر امدیم، در سطح دو جانبه از حوزه رقابت بیشتر به حوزه همکاری متمایل شدیم. هرچه بیشتر از مسائل سیاسی و امنیتی ما حل شده موضوع اصلی و اولویت دار همکاری اقتصادی بوده است که در این مساله برخی نقاط افتراق و چالشی هنوز وجود دارد که هردو طرف در مذاکرات دیروز هم به ان اذعان کرده‌اند که با سطح مطلوب پیشبینی شده فاصله زیادی است.

از اواخر دهه ۸۰ تا الان همواره بحث بر سر این بود است که سطح روابط اقتصادی روی ۳۰ میلیارد دلار یا حتی بالاتر برود اما عملا شاهد بودیم که در بهترین حالت نصف این رقم یعنی یک سوم این حجم مبادله پیشبینی شده محقق شده است. به هرحال در حوزه دوجانبه مسائل اقتصادی حرف اول را می زند بقیه موضوعا بسیار راحت تر مدیریت شده حتی در مسائل چالشی و امنیتی مورد خیلی حاد و دشواری نیست اساسا وقتی چالش های امنیتی و سیاسی حل شد اعتماد متقابل به وجود امد که دو طرف راه را برای همکاری اقتصادی گشودند. برای دو طرف این دلالت ها وجود دارد از جانب ترکیه اصولا دولت ها در این کشور تجارت محور و سیاست خارجی تجارت پیشه‌ای را دنبال می کنند.

سیاست خارجی این کشور پشتیبان اقتصاد ترکیه است و تصمیم گیری میکند که هرچه بهتر این تجارت صورت بگیرد که این را دولت اردوغان کاملا عملی کرده است. سفرهای خارجی رئیس جمهور ترکیه یا وزیر خارجه این کشور همیشه با یک هیات همراه تجار است. برای ترکیه بازار ۸۵ میلیونی سهل الوصول ایران، حائز اهمیت است نه تنها در حوزه انرژی، بلکه در بخش گردشگری و بخش خصوصی و صنایع کوچک، اخیرا برای مناطق مرزی این اولویت ها وجود دارد و ترکیه موفق توانسته است این روال را پیش ببرد. در گذشته شاهد بودیم که مناطق مرزی ترکیه چسبندگی کمتری به ایران داشتند و با یک راهبرد ۱۰ ساله و با سرعت بالا این توفیق را به دست اوردند. درخواست ترک ها این بود که کنسولگری در وان افتتاح شود، بانک های ایرانی در وان شعباتی داشته باشند، و پایانه و گمرک مرزی تعدادشان بیشتر شود و در حوزه ترانزیت هم تسهیل صورت بگیرد که اینها به نفع ایران هم بوده است اما به دلیل هماهنگی ساختار ترکیه انها بیشتر سود بردند تا طرف ایرانی. اگر ما بخش انرژی را از تجارت دو جانبه منهی کنیم کاملا به سود ترکیه است البته مشکلاتی درباره تعرفه های ترجیحی وجود دارد که به نظرم نهایتا به سمت توافق خواهد رفت به خصوص الان ایران نیاز بیشتری دارد که با ترکیه تعاملات بهتری داشته باشد.

کسی که از مهار ایران استقبال می‌کند نمی‌تواند نقش میانجی یا واسطه را اجرا کند / ترکیه برای صرف نظر از گاز و بازار ایران به آمریکا امتیاز نمی‌دهد

ترکیه برای صرف نظر از گاز ایران به آمریکا امتیاز نمی‌دهد

*** آیا ارتباطی به سفر وزیرخزانه داری آمریکا به ترکیه داشت؟

مطلوب امریکا این است که نه تنها همسایه ها بلکه هیچ کشوری با ایران ارتباط نداشته باشد. اینکه چقدر خواسته ان ها محقق شود به روابط دوجانبه کشورها باز می‌گردد. این مساله ای است میان روابط های دوجانبه ان کشور که ایا نیازهایش را امریکا پاسخگو است؟ در باره عراق دیدیدم که نفوذ امریکا بیشتر است، مکررا معافیت ها تمدید شد. درباره ترکیه مساله کاملا متفاوت است. جایگاهی که این کشور دارد به مراتب قدرت چانه‌زنی آن ها را بالاتر می‌برد. ترکیه در حوزه انرژی دو دهه است که سیاست متنوع سازی منابع انرژی را دنبال میکند و تبدیل به هاب انرژی منطقه شده و طبیعی است که از همکاری در بخش انرژی ایران صرف نظر نخواهد کرد. اگرچه همواره این قسمت پرچالش بوده است؛ درباره قیمت گاز، میزان آن، احداث خط لوله جدید، همیشه مسائلی وجود داشته اما در این موارد فکر نمیکنم ترکیه حاضر شود امتیازی به امریکا دهد. اگرچه به هرحال در چارچوب کلی ترکیه هم با سیاست کلان تحریمی آمریکا همراهی خواهد کرد. اما نه در حوزه خرید گاز. از طرفی می دانیم که این حجم خیلی زیاد نیست اگرچه یک رقم تضمینی و قعطی است اما به گونه ای نیست که اورده سیاسی وامنیتی بیاورد که حساسیت برانگیز باشد. مانند انچه که درباره عراق رخ می دهد. در عراق فروش برق و گاز با پدیده نفوذ سیاسی ایران در عراق هم تلاقی پیدا میکند و طرف امریکایی واکنش مضاعفی نشان می دهد ما در ترکیه اینطور نیست . هم ترکیه هم ایران فعلا به دلایل مشکلات بزرگتر از جمله تحریم ها خیلی امکان اینکه این ظرفیت بیشتر شود را ندارند وگرنه ترکیه بازار مصرف بزرگی است که اگر از قبل تمهیداتش چیده شده بود شاید ما الان تجارت امن و مطمئنی برای فروش گاز به این کشور داشتیم.

روابط ایران و ترکیه درباره سوریه همچنان بر همان فضای تلخ باقی خواهد ماند

*** میزان همسویی ایران و ترکیه در غزه و سوریه را چه طور می‌بینید؟

در موضوع فلسطین و غزه تفاوت گفتمانی میان دو کشور وجود دارد، این تقابل گفتمانی در نهایت به رقابت هم منجر خواهد شد. اما در مجموع خصوصا در شرایط فعلی ایران، این نگاه مشترک بیشتر است. یعنی از بعد انسانی بحران غزه که بسیار جدی تر شده، شاهد یک تراژدی غیرانسانی هستیم، حتی به طور بی سابقه ای در اروپا بیشترین موج اعتراض را نسبت به این فاجعه داریم، طبیعی است که برای ایران و کشورهای منطقه الان اولویت این مساله باشد. از این زاویه می توان گفت که طبیعتا ایران نه تنها با ترکیه ، حتی با کشورهای عربی هم باید این نگرش یکسان را درباره غزه به وجود بیاورد.

درباره سوریه باید به موقعیت بازیگری ایران در شرایط کنونی توجه داشته باشیم. در شرایط فعلی ترکیه نقش بالادستی دارد اما بسیار شکننده و در عین حال پر چالش. در موضوع سوریه شاید نقطه مشترک برای هر دو کشور این باشد که انجا تبدیل به اوردگاه نفوذ اسرائیل نباشد، هردو در اینباره تهدید مشترک دارند. تهدید دیگر برای هردو کشور این است که سوریه تبدیل به یک دولت ورشکسته و مامن جریان افراطی و ترویستی شود.

چرا که هر کشوری که با فقر و بی‌ثباتی روبرو شود بهترین مأمن برای جریان‌های رادیکال از جمله داعش خواهد شد از این رو برای هردو کشور تهدید است. درباره یکپارچکی سرزمین ترکیه هم این اتفاق نظر وجود دارد. به هرحال برای ایران شرایط فعلی سوریه مطلوب نیست. ترکیه از این جهت با وجود داشتن مرز مشترک به دلیل کارتهای بازیگری بیشتر در مجموع این حس ناخوشایند تغییر موازنه و از دست دادن یک سنگر برای عمق استراتژیک را از دست نمی دهد و تلاش ترکیه بیشتر هم خواهد شد. بنابراین درباره سوریه در همان حد یک نگاه مشترک اما بحث های دیگر همان فضای تلخ وجود دارد به یک همکاری منجر نخواهد شد درباره عراق همچنان امکان همکاری بیشتری وجود دارد.

ترکیه پس از جنگ ۱۲ روزه با ایران در سوریه همکاری نخواهد کرد

*** اشاره کردید به اینکه تهدید مشترک دو کشور در نفوذ اسرائیل به سوریه؛ در آنصورت هم ترکیه با ایران همکاری نخواهد کرد؟

نه ترکیه با کمک ایران در سوریه تغییر عمده ای صورت نخواهد داد. به این دلیل که در شرایط فعلی موضوع آن ناموازنه فعلی بین ایران و اسرائیل است. یعنی اگر قبل از جنگ ۱۲ روزه بود، شاید امکان همکاری بیشتری وجود داشت در حالتی که چالش ترکیه با اسرائیل خیلی حاد میشد. اما الان ترکیه روی اهرم های دیگری سرمایه گذاری خواهد کرد. همچنان با امریکا، اروپا و دولت های عربی به خصوص قطر و اخیرا با عربستان امکان تعامل بیشتری با سوریه به گونه ای موثر دنبال می کند.

فکر میکنم بخش سیاستی که اردوغان در قبال غزه در مخالفت با اسرائیل ایفا می‌کند، ناظر بر همین موازنه سازی است که می‌خواهد در سوریه بر قرار باشد و مانع از این شود که اسرائیل به صورت فارغ‌البال از غزه بر لبنان و سوریه متمرکز شود که در انجا با منافع ترکیه همخوانی چندانی ندارد.

ترکیه و عربستان قدرت چانه زنی بالایی در پرونده هسته ای ایران ندارند/آن‌ها از مهار ایران استقبال می‌کنند

*** آیا ترکیه توانایی نقش‌آفرینی در پرونده هسته‌ای و روابط ایران با آمریکا را دار؟

ما یک بار تجربه این مدل راداشته‌ایم که در سال ۲۰۱۰ و ۲۰۰۹ که اردوغان با رئیس جمهور وقت برزیل اقای لولا امدند تهران و توافق صورت گرفت اما کار پیش نرفت. چون امریکا مایل نبود که حتی اروپا در این مساله کارکرد ویژه ای داشته باشد چه برسد به ترکیه! من فکر میکنم که ترکیه و حتی عربستان جز موقعیت یک پیام رسان را بیشتر ندارند، متاسفانه آن‌ها بی دلیل این نقش را دارند، چون اصلا نیاز نیست که این واسطه‌ها نقش میانجی را ایفا کنند.

آن‌ها برای جایگاه خودشان تلاش می‌کنند برای این کارکرد، پرستیژ بین المللی خود را بالا ببرند. ترکیه و عربستان قدرت چانه زنی بالایی در پرونده هسته ای ایران ندارند اگرچه ذی نفع هستند و مایل نیستند که در منطقه جنگی بزرگ رخ دهد، اما واقعیت این است که آن‌ها هم از مهار ایران و تهی شدن ایران از ظرفیت هسته ای بالا استقبال می کنند. اما در مجموع الان هیچکدام از اینکه با راه حل نظامی برای پرونده ایران چاره جویی شود مخالف هستند.

به نظرم هیچکدام این ها باعث نمی شود که این ها در این موضوع جدیت یا تاثیر گذاری بالایی داشته باشند. اگر اینگونه بود بهتر بود در قالب یک سازه بزرگتر منطقه ای نقش آفرین می‌شدند یعنی متفقا به این موضوع ورود می‌کردند و وزن آن‌ها هم بالاتر می‌رفت، اما ان هم رخ نمی‌دهد. در مجموع من فکر نمیکنم این مساله اولویت خیلی بالایی برای آن‌ها داشته باشد، چراکه هردو مایل هستند ایران از ظرفیت غنی سازی بالا برخوردار نباشد. اما به شیوه کم هزینه تری که منطقه دچار تنش آن نشود. به خصوص از ناحیه مداخله اسرائیل که در ان حالت تنش های منطقه‌ای خیلی بالاتر خواهد رفت. این سفر اقای فیدان را از بعد هسته ای در همین حد ارزیابی کرد.

همیشه این تلقی وجود داشته که وزیران خارجه ترکیه در طول ادوار در نقش میانجی به ایران امده است

*** آیا ترکیه در مجموع روابط ایران در منطقه نقشی دارد یا نه؟ و آیا همزمانی سفر معاون وزیر خارجه عربستان را با سفر هاکان فیدان را می توان گفت بهم مرتبط بوده است؟

ما حتی از فعل و انفعالات داخل ایران هم خبری نداریم چه برسد به اینکه در این مذاکرات‌ها و رفت‌آمد ها چه می‌گذرد؟ و یا چقدر این دو کشور هماهنگ بوده اند؟

ترکیه در این موارد همواره فعال بوده است به خصوص در موضوعاتی که مربوط به ایران است همیشه این تلقی وجود داشته که وزیران خارجه ترکیه در طول ادوار دولت این کشور، در نقش میانجی به ایران امده اند و شاید این ادامه همان روند تاریخی ترکیه است. مورد عجیب سفر معاون وزیر خارجه عربستان به تهران است که بعد از سفر بن سلمان به امریکا رخ داده که ان جدی تری و معنادار تر از سفر فیدان است.

نه جنگ نه مذاکره در هیچ دکترین و راهبردی عملیاتی نمی‌شود

*** در آخر کارکرد دیپلماسی را در شرایط فعلی کشور چه طور تحلیل می‌کنید؟

آن چیزی که برای من قابل تامل است، نوعی انفعال و سکوتی است که بر سیاست خارجی ایران سایه افکن شده است. نه صرفا از جانب وزارت خارجه به طور کلی در این چند ماه اخیر که ایران شاهد بی سابقه ترین چالش ها با دو قدرت هسته ای جهان و منطقه بوده است، انتظار می‌رفت که تحرک ویژه ای از سوی کلان نظام داشته باشیم. اما می‌بینیم که نه تنها وزارت خارجه، بلکه نهاد ریاست جمهوری، شورای عالی امنیت ملی، وزارت دفاع، سپاه و مجلس، عملا تحرک چندانی نداشتند.

این با شاخص میزان قطعنامه‌ها، طرح‌ها و ملاقات‌ها و اجلاسیه هایی در این چند ماه در خارج و داخل با حضور نمایندگان ایران برگزار شده می توان اندازه گرفت و تاثیر گذاری ان را هم می بینم که چیزی اتفاق نیفتاده و نباید منتظر معجزه باشیم وقتی گفتگویی وجود ندارد. این نگران کننده است. این نگرانی بیشتر از همه می‌توان در سفره مردم، در التهابات بازار، بورس و ارز و طلا و سکه را در جامعه ایرانی مشاهده کرد یعنی لازم نیست که خیلی گمانه زنی تحلیلی داشته باشیم.

به صورت تاریخی می‌دانیم که این التهابات در ایران بیش از آنکه مربوط به فعل و انفعالات اقتصاد داخلی ایران باشد به همین احساس نا امنی و ابهامی است که در سیاست خارجی کشور احساس می شود که پیامدی از آن است. واقعا علامت سوال بزرگی است که پاسخ دشواری برای ان وجود دارد. به نظر ان نگاه سابق که مبتنی بر این بود که نه جنگ نه مذاکره الان دچار تغییری شده که در هیچ دکترین و راهبردی عملیاتی نمی شود و بر اساس ان هم ما سیاست هماهنگی را ما نمی بینیم که در حال پیگیری باشد. که این نیز جای نگرانی را بیشتر می‌کند که ما این را در تحلیل بزرگان و دلسوزان ایران، در داخل کشور می بینیم و می‌شنویم که باید این‌ها روشنگر راه دیپلماسی و صلح در کشور شود و این روشنگری سیاست‌گذاری شود و به جامعه هم منتقل شود.

۳۱۵/۴۲

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


دکمه بازگشت به بالا